جدول جو
جدول جو

معنی سیاه کار - جستجوی لغت در جدول جو

سیاه کار
کنایه از فاسق و فاجر و ظالم و محیل و گناهکار، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : مکاره ای است اندر خشم، سیاه کاره ای سپیدچشم، (جهانگشای جوینی)،
بیا بمیکده و چهره ارغوانی کن
مرو بصومعه کآنجا سیاه کارانند،
حافظ،
جانا روا مدار که بی هیچ موجبی
چشم سیاه کار تو خونم هدر کند،
ابن یمین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سیاه کار
بدکار، ظالم
تصویری از سیاه کار
تصویر سیاه کار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سینه کالر
تصویر سینه کالر
سینه کالر (Cinecolor) یک فرآیند ابتدایی در صنعت فیلم سازی رنگی بود که در دهه های 1930 و 1940 میلادی استفاده می شد. این فرآیند به عنوان یک روش ارزان تر نسبت به فرآیندهای رنگی پیچیده تر و گران تری مانند تکنیکالر (Technicolor) توسعه یافت. سینکالر به دلیل هزینه پایین تر و تکنولوژی ساده تر، به ویژه برای فیلم های کوتاه و سریال های سینمایی مناسب بود.
ویژگی های کلیدی سینه کالر:
1. فرآیند دو رنگی :
- سینه کالر از یک فرآیند دو رنگی استفاده می کرد که شامل فیلم برداری از صحنه ها با دو فیلتر رنگی بود: یکی برای رنگ قرمز و دیگری برای رنگ آبی. این دو فیلترها به طور جداگانه روی فیلم سیاه و سفید اعمال می شدند و سپس این فیلم ها به صورت مکانیکی به یکدیگر متصل می شدند تا یک تصویر رنگی تشکیل دهند.
2. پالت رنگ محدود :
- به دلیل استفاده از فقط دو رنگ اصلی (قرمز و آبی)، تصاویر تولید شده توسط سینه کالر دارای پالت رنگی محدودی بودند. این محدودیت به معنای این بود که فیلم های سینه کالر نمی توانستند تمام طیف رنگ ها را به درستی نمایش دهند و بیشتر بر سایه ها و رنگ های میانه تکیه داشتند.
3. هزینه کمتر :
- یکی از مزایای اصلی سینه کالر نسبت به تکنیکالر و سایر فرآیندهای رنگی پیشرفته تر، هزینه پایین تر آن بود. این امر باعث شد که بسیاری از فیلمسازان مستقل و استودیوهای کوچک تر به استفاده از این فرآیند روی بیاورند.
4. کاربرد محدود :
- سینه کالر بیشتر در تولید فیلم های کم بودجه، سریال های کوتاه و برخی فیلم های بلند استفاده می شد. به دلیل محدودیت های رنگی و کیفیت تصویر، فیلم های اصلی هالیوودی کمتر از این فرآیند استفاده می کردند.
نمونه های برجسته:
برخی از فیلم هایی که از فرآیند سینه کالر استفاده کرده اند شامل فیلم های کوتاه، سریال های سینمایی و فیلم های بلند کم بودجه هستند. به عنوان مثال، `کاپیتان کلیدور` (Captain Calamity) (1936) و `قانون مرزی` (The Border Legion) (1940) از جمله فیلم هایی هستند که از این فرآیند استفاده کرده اند.
سینه کالر به عنوان یکی از قدم های ابتدایی در توسعه فناوری های فیلم سازی رنگی شناخته می شود و هرچند که با پیشرفت تکنولوژی های پیشرفته تر مثل تکنیکالر جایگزین شد، اما نقش مهمی در تاریخ فیلم سازی و تکامل فرآیندهای رنگی داشت.
فرآیندی قدیمی که در آن فقط با استفاده از دو رنگ، فیلم رنگی تولید می کردند. این فرآیند در زمانی به بازار آمد که تنها فرآیند تکنی کالر برای رنگی کردن فیلم ها وجود داشت، اما از آنجا که این فرایند بسیار پر هزینه بود عمدتا تولید کنندگان فیلم به سراغ آن نمی رفتند، اما با ورود سینه کالر و کم هزینه تر بودن آن این فرایند در اوایل مورد استقبال قرار گرفت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سیه کار
تصویر سیه کار
سیاهکار، بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه سار
تصویر سیاه سار
سیاه سر، آنکه یا آنچه سرش سیاه باشد، کنایه از زن بیچاره و بینوا، کنایه از قلمی که سرش را در مرکب زده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیاه کار
تصویر گیاه کار
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاهکار
تصویر سیاهکار
بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
فاسقی، بدبختی، (برهان)، فسق، فجور، ظلم، (ناظم الاطباء) :
شب چو نقش سیاه کاری بست
روزگار از سپیدکاری رست،
نظامی (هفت پیکر ص 239)
لغت نامه دهخدا
تساچه، تمساح، انسان، قلم تحریر، (ناظم الاطباء)، رجوع به سیاسر و سیه سر شود
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
کسی که گیاه بکارد، زارع، فلاح
لغت نامه دهخدا
(یَهْ)
کنایه از مردم بدکاره و فاسق و فاجر بدروزگار باشد. (برهان) (آنندراج). فاسق. بدکار. (غیاث اللغات). فاسق فاجر و ظالم. (فرهنگ رشیدی) :
سپیدکار وسیه کار دست و زلف تواند
تو بیگناهی از این هر دو ای ستیزۀ ماه.
سوزنی.
سیه کار شب چون شود شحنه سود
برون آید آتش ز گردنده دود.
نظامی.
بدزدید بقال از اونیم دانگ
برآورد دزد سیه کار بانگ.
سعدی.
سیه کاری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم در نفس جان بداد.
سعدی.
رجوع به سیاه کار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیمه سار
تصویر سیمه سار
حیران سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه کلاغ
تصویر سیاه کلاغ
کلاغ سیاه غداف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه کرد
تصویر سیاه کرد
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه فام
تصویر سیاه فام
آن چه به رنگ سیاه باشد سیاه رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه کار
تصویر شیشه کار
کسی که شیشه سازد آنکه آلات و ادواتی از شیشه درست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه شعر
تصویر سیاه شعر
نقاب مویین سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه دارو
تصویر سیاه دارو
هزارجشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوار کار
تصویر سوار کار
کسی که در سواری ماهر و چابک بود
فرهنگ لغت هوشیار
محل گود و تنگ و تاریک، زندان تنگ و تاریک: میخواهند مرا در سیاه چال فراموشی بیندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه چادر
تصویر سیاه چادر
خیمه و خانه مردم صحرا نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاهکاری
تصویر سیاهکاری
عمل و حالت سیاهکار سیاه کردن تسوید، بدکاری فسق، ظلم ستم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه دار
تصویر سینه دار
کبوتری که خال سیاه در سینه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه وار
تصویر سایه وار
مانند سایه، شبه مانند: کسانی که سایه وار زندگی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه کار
تصویر پینه کار
وصله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پیشه ور صانع صنعت کار صنعتگر: بدو گفت کای گازر پیشه کار، به پیشه روان را پر اندیشه دار، (شا) یکی پیشه کار و دگر کشت و رز یکی آنکه پیمود فرسنگ ومرز. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیزه کار
تصویر ستیزه کار
جنگجو، لجوج، خشمگین، متمرد سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیله کار
تصویر حیله کار
حیله گر مکار محیل
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد بیریش امر، نوعی زرگری ساده و بی پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آینه کار
تصویر آینه کار
آنکه آیینه کاری کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاهکار
تصویر سیاهکار
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه سار
تصویر سیاه سار
ماهیی از نوع بال که دارای سری سیاه و پیه بسیار است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه کار
تصویر سیه کار
((یَ))
سیاهکار، بدکار، ظالم
فرهنگ فارسی معین
بدکار، سیاه کار، فاسق، گناه کار، فاجر
متضاد: صالح، ظالم، ستمکار، ستمگر
متضاد: دادگر، عادل
فرهنگ واژه مترادف متضاد